محل تبلیغات شما

گاهی تمام شهوت و عشق آدمیان را، یکجا در درونم، برای بوسیدن لبهایت، سراسیمه داغ داغ حس می‌کنم، که آنچنان ببوسمت که گویی پایان جهان است. که خدا قهر کند و شیطان تعظیم کند. لبهایت را، گریه کنان، زاری کنان، دوست ‌میدارم. بگو به لبهایت چند قطره اشک بریزد تا عطشم را بیشتر کند. و وقتی اشک لبهایت، خشک شد در آغوشم بیا. این فشرده در میان هیچ و درد را، به نگاهی عمیق دعوت کن؛ که آنچنان ببوسمت، که از تو و لبهایت، چیزی برای آدم‌ها و گورت باقی نماند.

یارب نوشته بد، از یار ما بگردان

ای درد توام درمان...

انچه که فراموش نشد

را، ,لبهایت، ,کند ,داغ ,اشک ,کنان، ,که آنچنان ,کند و ,در میان ,فشرده در ,این فشرده

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

zuperpsantho مطالب اینترنتی مهارت های زندگی چهار ویندوز .:: Official Fan Website ZedbaziBand ::. دیجیتالستان ستاره درخشان سلیاکتی irlarchaini چاپ انواع استیکر تبلیغاتی همه ما وارثیم وارث عذاب عشق